خرید هاست لینوکسبند انداز دستی خرید مونوپاد هاست ویندوز Plesk
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
نقد بازی mgs5: the phantom pain
نوشته شده در چهار شنبه 25 شهريور 1394
بازدید : 379
نویسنده : حمیدمحدثی

«در آرامش بخواب، رئیس بزرگ‌...»

نمی دانم چرا این را می گویم. ولی به جای نمره‌ی کامل به بازی ای همچون GTA که خود من بسیار دوستش دارم باید به یک بازی همچون فانتوم پین نمره‌ی کامل اعطا کرد. هر چه باشد مبتذل نیست! فانتوم پین یک بازی واقعی است. چیزی که کم تر می دیدیم. کوجیما واقعا مجبور شده بازی را فشرده کند. وگرنه به جایی غیر از آفریقا و افغانستان هم شاید می رفتیم. برداشتن یک فصل کامل از بازی کار سختی است. داستان باید پخش یا حذف شود و این کار را دشوارتر می کند. دوستان! نمی توانم بیش از این از فانتوم پین بگویم. چون تعریف و تمجید بی خودی و توصیف بیش از حد هم اصلا شایسته‌ی بازی نیست و لطف مطلب را می گیرد. به نظرم فانتوم پین بهترین متال گیر است. حتی از نسخه های شماره دار فوق العاده اش هم از یک تا چهار بیشتر به دل من نشست. خواهشا برخی قدیمی ها آن قدر به روایت بازی خرده نگیرند. درست نیست کوجیمای بزرگ را این گونه زیر سوال برد. تمام کار های استاد به جا بوده. وی بیشتر از همه‌ی ما به پشت کردن بازیش به بازی های قبلی نظر داشته. احتمالا این آخرین دیدار ما با کوجیمای کارگردان متال گیر بود. به این فکر کرده اید که متال گیر بدون کوجیما چه خواهد شد؟ چه کسی می تواند این داستان های حماسی را به این زیبایی کارگردانی و«روایت» کند؟ کوجیما و متال گیر رسالت خود را کامل انجام دادند. دیگر می ماند تتنها سلیقه و طبع گیمر ها. درست نیست هر ایرادی را به بازی بگیریم. از هر سایتی و مغزی و فرمان قلبی و تعصبی یک ایراد! دیگر متال گیر کوجیما را نمی بینیم. متال گیر رئیس بزرگ گیمر ها بود. نماد گیم. نماد بازی ژاپنی. نماد کنسول های سونی. نماد کارگردانی. نماد رقابت با فیلم های سینمائی که فقط این رئیس بزرگ می توانست این رقابت را انجام بدهد. باور پذیر، حیرت انگیز، لذت بخش، هیجان انگیز و خیره کننده. پس تنها می توانیم همین را در حقش بگوییم:در آرامش بخواب، رئیس بزرگ...

* عنوان مطلب نام فیلمی بود از دیوید کراننبرگ با بازی ویگو مورتنسن

نمره از10:10

منتقد:حمید محدثی




نقد بازیmgs5: the phantom pain
نوشته شده در چهار شنبه 25 شهريور 1394
بازدید : 448
نویسنده : حمیدمحدثی

«ما هر دو هیولائیم»

توجه به جزئیات چه در بدنه ی داستان و چه در مسئله‌ی ظاهری در فانتوم پین از میان دیگر متال گیر ها به حد اعلای خود رسیده. مانند گذشته در پرداخت شخصیت ها هم، تلاش فراوانی صورت گرفته و نیاز بازی به شخصیت های متعدد در بخش های مختلف تا مین شده. بدمن بازی که بیشتر با وی ملاقات می کنیم  skull face است. یک آنتاگونیست عجیب و غریب و صد البته با دیالوگ هایی که از او شنیدیم درد کشیده است. ارتباط نزدیک وی با اسنیک که از قبل هم مطرح بود و حرف هایی هم پیرامونش رواج داشت در خود بازی پایانی هم به طرز مرموزی ادامه یافته. اگر دقیق تر شویم می بینیم که همه ی شخصیت ها هر یک به طور جداگانه ارتباطات مرموزی با یکدیگر دارند. همین مسئله هم تا پایان بازی می ماند، هر چند در اواسط کار هم راز هایی بر ملا می شود. مسئله‌ی زبان که بازی داستان خود را با آن تشکیل داده و سایفر (cipher) هم از همین اهرم قدرت استفاده کرده و تشکیلا بزرگی ساخته؛ نمود والایی در پرداخت شخصیت مونث بازی یعنی کوایت (Quit) داشته است.این که ما واقعا فکر می کردیم اوحرف نمی زند، اما درحقیقت مسئله زبان بود و به همین دلیل دیگر درتشکیلات جایی نداشت. شاید این که skull face به عنوان یک باس فایت در نیامد هم بتوان از دیگر کارهای جالب و سینمایی کوجیما یدا کرد. حقیقت این است که کوجیما در فانتوم پین خیلی می خوهاد به سینما نزدیک شود و مرز بین بازی و سینما را بردارد. شاید بهتر بود یک باس چند بار تکرار نشود. اما در کل باس های بازی هنوز زیبا هستند و البته به یاد ماندنی. خصوصا درگیری با متال گیر بازی یعنی sahelan tropus. اما می شود گفت از باس ها انتظار بیشتری می رفت. تکیه‌ی بازی روی گیم پلی است و از این رو گیم پلی بسیار بزرگ است. شخصی سازی در حد یک بازی نقش آقرینی اساس بازی جدید استاد است. به جرئت می توان گفت بازی غیر خطی ترین بازی تاریخ است. این جا هم به نوعی مدیریت مطرح است. این که از چه طریقی و با چه ابزاری می خواهیم را خودمان را از میان چالش های متعدد باز کنیم، همه به خودمان مربوط است. بیگ باس جدید بنا به شخصیتش کم حرف تر شده اما همان صلابت سخن اسنیک ها را دارد. این که چه یار کمکی و چه روش ها و چه ساپورت هایی برای خود انتخاب کنیم به خودمان بستگی دارد. مخفیانه یا با آتش بازی فرقی ندارد همه دست خود ماست. این ها همه و همه تنها بخشی از این عظمت هستند. عظمتی که با تمام جزئیات و زیبایی های محیطی اش تصویر شده. گرافیک هم به خاطر میان نسلی بودن متحمل ضرراتی شده  اما تصویر ها و مناظر بازی واقعا چشم گیر و زیبا کار شده اند. افکت ها و تغییرات جوی نسخه‌ی نسل هشتم فوق العاده اند و فریم ریت بازی در نسخه های نسل هشت روی عدد ۶۰ ثابت است. مضمونی هم که کوجیما برای داستان پیدا کرده، جدای از انتقام تازه و بدیع است. همان مسئله‌ی زبان. فارغ از هر موقعیت جغرافیایی. همان که فرهنگ و ملیت یک ملت را تشکیل می دهد.




نقد بازی mgs5: the phantom pain
نوشته شده در چهار شنبه 25 شهريور 1394
بازدید : 387
نویسنده : حمیدمحدثی

«وعده های شرقی»*

نمی دانم چه تعداد از شما بازی را تمام کرده اید و از پایانش راضی بودید. نمی دانم چه قدر از شماها تئوری پردازی های معمول قبل از بازی را انجام داده اید یا از سایت ها دنبال کرده اید. نمی دانم چه تعداد از شماها قدیمی این سری هستید و از این که دیگر رنگ و بوی آن متال گیر ها را ندارد، بازی را صمیمانه(!) مورد انتقاد قرار می  دهید. این ها را نمی دانم اما نظر خودم را که می دانم! این که شخصیت اصلی بازی در حقیقت از ستوان های بیگ باس اصلی بوده و توسط خود باس در ابتدای بازی که با نام ishmael می شناختیمش نجات می یابد، به تنهایی بزرگترین غافلگیری تاریخ بود. لذا به دلیل این تغییر صدای بیگ باس جدید هم باید از هیتر به شخصی همچون ساترلند تغییر می کرد. کارگردانی کوجیما طبق معمول خارق العاده است. همین عامل باعث شده چشم ما روی اندک نواقص بازی بسته شود. اما بعضی ها واقعا بی انصاف هستند. داستان فانتوم پین در ادامه‌ی همان مضامین بازی های قبلی است. اما این داستان خیلی فشرده تر شده و بار روایی داستان خیلی بر دوش نوار های صوتی افتاده است. کوجیما خیلی تاش کرده داستان قیچی شده را با گیم پلی پر کند. حتی با تکرار دوباره‌ی برخی مراحل. درست است که شخصیت های قدیمی و بزرگ ما دیگر حضور ندارند و نقش شخصیتی همچون آسلات هم کم رنگ شده، اما هیچ کدام ضعف نیستند! تمامی موارد داستانی بازی تاکتیک کارگردانی کوجیما بود. کوجیما انگار خسته شده از نقل داستان های متال گیر گونه‌ای که از وی انتظار داشتیم! خواست حرف تازه ای بزند، اما انگار باز هم این صحبت های قدیمی در جانش نهادینه شده بود. بعضی ها کلا با تغییر از هر نوعش مشکل دارند. انگار بازی آن هاست. آن هم به خاطر تجربه‌ی تمام نسخه های بازی! فقط همین مورد! اما کارگردان قدیمی ما حقی برای بازی خودش ندارد! همین تغییر یک باره‌ی در داستان و کم کردن کات سین های افسانه‌ای متال گیر باعث شد برخی متعصبان قدیمی دلخور شوند. چون دیگر پیچیدگی شدیدالحن متال گیری نمی بینیم. داستان کشدار با روایت تازه و تازه تر نمی بینیم. در عوض گیم پلی بسیار پرمغز تر شده. به همین خاطر همیشه داستان از گیم پلی عقب تر است و به موازات هم حرکت نمی کنند. کوجیما مقصر نیست. به هیچ عنوان. طبع طرفداران فرق می کند. با کمی کم تر شدن کات سین ها بازی را پشت کننده‌ی به اصل خود می خوانند‌. داستان و موسیقی فانتوم پین را در بین تمامی نسخه ها از بقیه ضعیف تر می خوانند. چون فانتوم پین نتوانسته روایتی مثل snake eater ارائه بدهد. فرق دارد. چون در فانتوم پین مدام درگیری بیگ باس را با آنتاگونیست ها نمی بینیم که به شکست منجر شود تا در نهایت بعد از چندین بار شکست خوردن دوباره در قالب همان کلیشه های قدیمی، آن ها را نابود کند. فانتوم پین مقصر نیست. طبع ما به همان ایده های قدیمی متال گیر راضی شده. تغییر نمی خواهیم. نمی خواهیم متال گیر عظمت داشته باشد مگر این که همان نوع روایت و کلیشه را به ما عرضه کند. روایت قدیمی و کلیشه ای بهتر از عظمت بیشتر است! موسیقی هر چه قدر هم به داستان و روایت مربوط باشد، ولی به دل ما ننشیند ضعیف ترین درنوع خودش در سری متال گیر به حساب می آید. خیلی از ما، مخاطبان خوبی نبودیم. لحن آرام و باور پذیرتر صدای کیفر ساترلند را که جایگزین صدای حماسی دیوید هیتر شده بر نمی تابیم. دلیلش هم واقعا نمی دانم چرا! اصلا قانع کننده نیست. واقعیت و باورپذیری در فانتوم پین سعی شده بیشتر باشد. خیلی ها(طرفداران) در حق بازی کم لطفی کردند. ایرادات جالب و یکسانی از روایت داستان گرفتند. روایتی که چیزی از فیلم سینمایی کم تر ندارد. اصلیت داستان فوق العاده است اما کوجیما خواسته داستانش را این گونه و با این روایت بیان کند. به شخصه اگر از فرم داستان ایراداتی بگیرند کم تر ناراحت می شوم تا محتوا. محتوا واقعا عالی و پرمغز است. فرم هم در جای خود به شدت سینماتیک و هیجان انگیز است. اگر این طور نبود یک داستان ساده آن قدر جذاب و پیچیده نمی شد. اما این درست نیست که چوب اثر قدیمی را در موارد جزئی و بی ارزشی که استدلال درست ندارند بر اثر جدید بکوبیم. یا کوجیما و روایت درست و سینمائی وی یا بیگ باس و متال گیر را فریب دهنده بخوانیم.




نقد بازی mgs5: the phantom pain
نوشته شده در چهار شنبه 25 شهريور 1394
بازدید : 281
نویسنده : حمیدمحدثی

«نگاهی جدید به دنیایی قدیمی»

کوجیما در پایان تمام مراحل بازی امضای هنری خود و یارانش را به همران نام بازیگران و سازندگان آن قسمت عملا در قالب یک قسمت credit آورده است. ساختار بازی در دو قسمت و chapter با نام های انتقام و رقابت است که گویا قسمت سومی هم در کار بوده که کوجیما مجبور به حذف آن گشته‌. تمام این دو بخش به صورت اپیزودیک پیش می روند. در قالب ۵۰ اپیزود که سهم بخش انتقام ۳۰اپیزود و رقابت ۲۰ اپیزود است. نیمه‌ی اول بازی و انتقام تند تر و جذاب تر پیش می رود هرچند که بخش رقابت اوایلش انصافا هیچ چیز خاصی ندارد به مرور زمان بهتر می شود.شاید شباهت هایی میان این بازی و دیگر متال گیر ها هر چند اندک باشد، ولی سعی کوجیما هم در ایجاد تفاوت های زیادی حتی در روایت داستان بوده است. اگر هر پنج دقیقه قرار بود یک کات سین ببینیم، این بار قرار است پس از هر چند ساعت یک کات سین نهایتا پنج دقیقه‌‌ای ببینیم! کات سین ها که عطش ما را برای ادامه‌ی داستان بالا می بردند این بار به گونه‌ای خلق شده اند که عطش ما برای دیدن یکی از همین کات سین ها دو چندان می شود! از همه‌ی این ها که بگذریم بازی جدید استاد open world است. کوجیما هم تمام عناصر یک بازی open world را از هر بازی ای حتی Red dead اقتباس کرده است. نتیجه هم یک open world تمام عیار شده. محیطی وسیع و پر از ماموریت های جانبی که با وجود این که خیلی ها تکراری اند و یا باید هدفی را بکشید یا فولتون کنید اما لذت بخشند. این ویژگی افراد جدیدی را هم جذب بازی کرده است‌. و با کارگردانی خارق العاده اتفاق ناب و زیبایی برای این مخاطبلن شده. تجهیزاتی هم که در اختیار بیگ باس قرار می گیرد در مقایسه با دیگر نسخه ها در واقع چیزی فراتر از یک جهش بوده است. قرار دادن mother base (پایگاه مادر) در پس زمینه‌ی ما موریت ها و آن همه امکانات مختلف باس به خصوص در iDroide همه و همه ساده سازی شده اند تا در اختیار گیمر باشند. گیمر هم چون به راحتی می تواند صحنات و اتفاقات را با کلیک هایی ساده رقم بزند، به طبع خوش حال هم می شود.اوایل فکر می کردم که این تراژدی در صورت حضور یک یار کمکی در بازی بیش از حد ساده و حتی مسخره می شود. اما نمی دانستم کوجیما از پس هر نوع مکانیکی در دنیای جدید متال گیر بر می آید. در واقع کوجیما خودش هم خیلی روی این همکاری ها و تربیت اشخاص مختلفی که از پایگاه دشمن توسط ما انتقال داده می شوند فوکوس داشته است. از طرفی هم توانسته تیپ ها و نمادهایی هم برای عنوان خود، درنهایت هوشمندی خلق کند. D-horse و D-Dog که خیلی زود همذات پنداری گیمر را با خودشان موجب می شوند تنها ابزاری برای یاری بیگ باس در این دنیای جهان باز نیستد. آن ها تحقق رویای دیرینه‌ی کوجیما هستند کهبه حق کوجیما رویا هایش را زیبا به تصویر می کشد. هوش مصنوعی یاران کمکی هم جدای از دشمنان عالی کار شده و هیچ گاه شما را ناراحت و عصبانی نمی کند. در حقیقت این یاران هم نمادهایی شدند در سری متال گیر. هر کدام هم قابلیت خاص خود را دارند. خود من به شخصه سگ باس را بیشتر دوست داشتم! DDنه تنها به خاطر قابلیت های مختلف اکتشاف و حتی سرگرم کردن یا نابود کردن دشمنی که دارد محبوب من بود، بلکه استاد حتی حرکات این سگ را هم به زیبایی هر چه تمام تر نمایش داد. راحت و بدون اغراق به شما می گویم که در این بازی بیش از دیگر بازی ها کارکتر اصلی را جزوی از خودم به حساب می آوردم و او را تصاحب کردم؛ از همین رو دشمنان و دوستان وی و دیگر عناصر سازنده‌ی پیکره‌ی داستان رفتند در محل هایی که در واقعیت بازی هم همان جا بودند. از این ها که بگذریم در کل می گویم که ساید کیک های باس در ماموریت ها هر کدام در جای خودشان با هوش مصنوعی کم نظیری که دارند مهم و تاثیرگذارند. این مورد در برخی درگیری های خاص خود را نمایان تر می سازد و واقعا نشان دهنده‌ی این است که هرکدام از عناصر و بخش های بازی اهمیت داشته و با دقت طراحی و به کار گرفته شده اند.




نقد بازیmgs5:the phantom pain
نوشته شده در چهار شنبه 25 شهريور 1394
بازدید : 272
نویسنده : حمیدمحدثی

«به سبک ابر قهرمان های ژاپنی»

چاره‌ی نداریم تا نقد این عنوان بزرگ را همان گونه پیش ببریم. چون از نظر بنده به هیچ عنوان یک نقد توصیفی و مجله‌ای که از ابتدا تا انتها صحبت در مورد مکانیک های بازی باشد شایسته‌ی عناوینی این چنینی نیست. هر چند معتقدم تمام بازی نقدشان نیاز به یک تغییر درست و حسابی دارد. اما برگردیم به بازی. کنترل بیگ باس به خودی خود برای مخاطب متال گیر دوست جذاب است ولی کوجیما به شکلی ژاپنی(!) ابهت دیگری به اسنیک بخشیده است. مخصوصا آن جسم سمت راست فرو رفته در سر اسنیک که درهنگام خشم بیگ باس که لحظه لحظه افزون تر می گردد، بلند تر می شود. بازوی مکانیکی پر کاربر باس که حتی قایلیت ارتقا فوق العاده ای دارد هم ابهت دیگری به وی بخشیده. این مورد آخر هم از دل بستگی های ژاپنی ها است. اصلا لذتی که این بار در کنترل شخصیت اصلی است هیچ گاه، حداقل برای من نبوده است. این بیگ باس تازه شخصیت پیچیده تری دارد. چون اساسا بیگ باسی که ما می شناختیم نیست. لذا نیاز به تشکیل شخصیتی جدید داشت. این بیگ باس بسیار درون گرا و پر رنج ساخته شده و صداپیشه هم به خوبی آن را به مخاطب منتقل کرده است. از طرفی آن قدر جزئیات بالاتر رفته که آدم فقط دوست دارد این ریزه کاری ها را در اعمال و رفتار کارکتر ها و البته محیط ببیند. کوجیما هم که انگار خودش یک چریک نظامی بوده! انیمیشن های باس در کاورگیری و مبارزات و سینه خیز رفتن و اصلا تمام حرکاتش عالی تر از عالی هستند. حالا DD و آن حرکات شیرین و جالبش بماند. خونی شدن جسم و لباس بیگ باس در درگیری ها و زخمی شدن ها! خدای من، آیا آن قدر مهم است که باید قابلیت دوش گرفتن هم در بازی گذاشت؟ بله دوستان. کوجیما در این بازی ثابت کرده است که همه چیز مهم است و اصلا همین توجه به جزئیات و انیمیشن ها موشن کپچر های بی نظیر فانتوم پین را از اقران خود متمایز کرده است.




نقد بازی mgs5:the phantom pain
نوشته شده در چهار شنبه 25 شهريور 1394
بازدید : 288
نویسنده : حمیدمحدثی

«تقدیم به مردی که دنیا را فروخت»

از همان لحظه که کنترلر را می گیریم، بازی برایمان سورپرایز دارد. فانتوم پین بازی خاصی است. مسلما قالب خاصی هم برای نقد می خواهد. چیزی غیر از فرم های متداول نویسندگی یک بازی. که اگر غیر از این بشود، الحق جفایی است بر این بازی تکمیل کوجیما. کوجیما در یک لحظه مغز مخاطب را تسخیر می کند. می شویم مال خودش! آهنگ the man who sold the world را گوش می دهیم. چه قدر زیبا و گوش نواز است و شوق نگاه به بازی هم هیجانش را بیشتر می کند. کم کم با ضرباهنگی کند بازی شروع می شود.خیلی آرام. طوری که واقعا می شود آرامش قبل از طوفان! طوفان که شروع می شود، کمی عناصر ژاپنی و شوکه کننده‌ی کوجیما وارد گود می شوند تا فصل افتتاحیه جذابیت دو چندانی پیدا کند؛ که البته شاید در آن ها کمی اغراق شده باشد، اما در هر صورت زیبا و جذاب است. کات سین ها نمایش فوق العاده‌ای دارند.همان موجودات ترسناک بازی های کوجیما و کابوس های همیشگی باس هایمان خودنمایی می کنند. آنتاگونیست ها و آدرنالین دهندگان خون گیمر می آیند! یکی پس از دیگری. چه قدر زیبا کوجیما بدن نحیف بیگ باس را طراحی کرد.بعد از ۹ سال یک ضعف شدید جسمانی و البته روحی عظیم را چه قدر زیبا به تصویر کشیده است. چه زیبا حس ترس و هیجان ناشی از پیدا شدن توسط دشمن را به مخاطب خود منتقل کرده است. و صد حیف که ساخت سایلنت هیلز p.t متوقف شد. کوجیما واقعا می توانست این حس ترس و هیجان را به مخاطب خود منتقل کند. افتتاحیه‌ی بی نظیر بازی نمود این مسئله است. چرا دروغ؟! راستش با دیدن شخصی سازی صورت باس کمی ترسیدیم و دوباره تئوری ها به سراغمان آمدند و فکر کردیم اصلا با یک متال گیر طرف نیستیم. که البته بازی تفاوت های زیادی با سایر متا گیر ها دارد. علت شخصی سازی اول را هم بعدا فهمیدیم! اما پس از مشاهده و تجربه‌ی اولین ماموریت در افغانستان متوجه شدیم هر چه باشد فانتوم پین هم از همان متال گیر های افسانه‌ای است. کازوهیرا میلر(کاز) که شخصیت منسجم و البته پر حرف و جالب دارد را که پیدا می کنیم،کم کم بازی رویه‌ی اصلی خودش را نشان می دهد. مسئله‌ی انتقام مطرح می گردد. دیالوگ های کاز و نحوه‌ی حرکت پر تنش دوربین به سبک دوربین های روی دست آن قدر زیبا و سینماتیک است که هر مخاطبی را برای انتقام از دشمنان مصمم تر می کند.اوج کارگردانی و هنر سینمایی کوجیما در این بازی است. اگر چه کات سین ها‌ی فوق العاده اش که از دلایل رغبت به ادامه‌ی بازی است کم تر شده اند ولی شاید طولانی بودن بازی هم دلیلی براین موضوع باشد.




نقد بازی mgs5:the phantom pain
نوشته شده در چهار شنبه 25 شهريور 1394
بازدید : 411
نویسنده : حمیدمحدثی

«آخرین تراژدی خودساخته‌ی آقای خاص»

«جایی که در آن زندگی می کنیم،ملت وخانه‌ی ما نیست.این زبان است که ملیت ما را تشکیل می دهد. زبان مادری ما سرزمین اجدادی واقعی ما است.»

امیل سیوران

سازنده:kojima production

ناشر:konami Entertainment

سبک:اکشن مخفی کاری

پلتفرم:ps4,ps3,xone,x360,pc

Metal gear solid5:the phantom pain

فانتوم پین فوق العاده است.همانی که از کوجیما انتظار داشتیم. در این مقاله بیش از این که بخواهم یک نقد ربات گونه و مکانیستی ارائه دهم،قصد دارم مثل فردی بنویسم که یک دستش کنترلر کنسول است و دیگری قلم.مثل یک مفرد مذکر حاضر اول شخص! و سعی کنم تک تک لحظات بازی را که از نگاه من در پروسه‌ی نقد باید باشند حتی گذرا نگاهی بیندازم.لازم به ذکر است که متن ما اسپویلر های کوچکی هم دارد.




تحلیل بازی clash of clans
نوشته شده در شنبه 21 شهريور 1394
بازدید : 267
نویسنده : حمیدمحدثی

«پایان این رویا»

پیتر مولینیو بازی ساز مشهور درمورد علاقه اش بهcocمی گید به این دلیل بازی را دوست دارد،چون برای اولین بار در یک بازی وی را به پول خرج کردن وسوسه کرده است!این سیستم بزرگ به خاطر یک سری ویژگی های خاص است که بیشتر مورد قبول واقع شده.سوپرسلBoom BeachوHay Dayهم ساخته اما هیچ کدام به اندازه‌ی clash of clansکه به راستی یک سیستم بزرگ شده و راهی برای کسب درآمد،مورد قبول  عام قرار نگرفتند.به راستی که این بازی نشانه‌ی عصر ارتباطات است.حماسه ای با ظاهری کوچک.از نظر فنی هم قوی است ولی هیچ کس نباید برای بررسی این بازی نکات فنی و همان پارامتر های معمول را بررسی کند.ما هم صرفا می خواستیم نگاهی فرای یک اثر گیمی یا حتی هنری داشته باشیم‌.هدف ما صرفا بررسی دلایل درگیری اقشار مختلف جامعه به دور از طرح مسئله‌یزن یا مرد بودن،پیر یا جوان بودن است.این که چرا بالآخره همه به جمع کلش بازها اضافه می شوند.که تا الآن به نظرم این مورد هم تحقق یافته و به واقع همان اعتیاد دنیای مدرنیته و پسا مدرن امروزی گشته که سخت می توان آن را ترک کرد!

حمید محدثی




تحلیل بازی clash of clans
نوشته شده در شنبه 21 شهريور 1394
بازدید : 416
نویسنده : حمیدمحدثی

«دیوارهایی از جنس خیال»

اما حالا وقت Attackاست!ببینیم که واقعا چرا ما این قدر به قول گیمری کلشی شدیم!تصدیق خواهید کرد که ارتباط با دیگران امری اجتناب ناپذیر در زندگی انسان ها است.در واقع ارتباط هم از مستلزمات زندگی است.به طور کلی در دنیای مجازی که آن قدر بدان دلبسته شده ایم همین ارتباطات است که ورای آن زرق و برق های ظاهری ما را به خود پابند کرده است.هیچ گونه مرزی هم برای خیالات ما متصور نیست.اگر امکاناتش فراهم باشد همه یک جورهایی به بازی هایی که اساسا بر مبنای آنلاین بودن و همکاری انسانی یا بالعکس درگیری با موجود انسانی توسعه داده شده اند،مورد قبول ترند.به دنبال همین مورد اکثر استودیو ها در نسل هشتم بازی های رایانه ای پیرو همین سیاست بازار آنلاین هستند.آن ور آبی ها که آن قدر امکانات برای گیم دارند که همگی از قیمت مقبولی برخوردار هستند،دیگر برایشان بازی فرقی ندارد!همه جور بازی را به راحتی می توانند تجربه کنند!همه چیزشان هم آنلاین است!اما در کشوری مثل ایران که بازی برای عامه‌ی مردم ناشناخته تر بوده و مقبولیت آن چنانی ندارد،بازی آنلاین هم به تبع جایگاه خاصی ندارد.در این مورد جامعه و رسانه های گیمی خوبمان را کنار می گذارم.حال تصور کنید در چنین جامعه‌ای به یک باره بازی ای می آید با قابلیت بازی آنلاین و سرور هایی قدرتمند؛آن هم در پلتفرمی که عضو جدایی ناپذیر نه تنها مردم ما بلکه کل دنیا است.امکانات خاصی هم جز اینترنت نمی خواهد.نیاز به اینترنت آن چنانی و اکانت های شرکت های بزرگ که باید خریداری شوند هم ندارد.مردم با بازی آنلاین در طیف وسیعی آشنا می شوند.همین لذت آن را دو چندان می کند.گذشته از این گرافیک و گیم پلی و موسیقی بازی هم انصافا در سطح مطلوبی قرار دارد.بدین ترتیب این رقابت تنگاتنگ آنلاین و لحظه به لحظه‌‌ی پر لذت گیمر را ملزم به دنبال کردن بازی و آنلاین ماندن می کند.پولی هم  به فروشندگان اینترنت و خود شرکت سازنده می رسد و چرخه ای از تجارت تولیدکننده-مصرف کننده شکل می گیرد.ساخت گروه ها و قبایل هم بر این ارتباط بین افراد و دوست یابی بیشتر می افزاید.نکته‌ی بعدی اصل علاقه به مدیریت است!مخصوصا این که هر روز بر چالش های مدیرانcocها افزوده می شود!این هم از دیگر نکات قابل تامل دنیای مجازی است.ما به طور غریزی این احساس مدیریت نسبت به جمعی را داریم.باور کنید در همان مدت کوتاهی کهcocبازی می کردم،با نگاه به آن چه که ساختم احساس خوبی به من دست می داد.شاید نوعی غرور!به همین خاطر است که بازی های استراتژی خواهان بسیار زیادی دارند و الته تلفن های هوشمند دسترسی به آن ها را تسهیل بخشیده است.به طور کلی باید گفت بازی هایی که درآن ها غلو و اغراق بیشتری در آزاد گذاشتن دست گیمر یا اعطای یک توانایی خاص  کرده باشند مقبول ترند.حال چه یک سرباز شکست ناپذیر باشیم یا چه یک مدیر کلن!




تحلیل بازیclash of clans
نوشته شده در شنبه 21 شهريور 1394
بازدید : 392
نویسنده : حمیدمحدثی

«اعتیاد به سبک مدرنیته!»

حدودا یک سال پیش که برای اولین بار cash of clans(به اختصارcoc)که البته هنوز آن چنان معروف ومقبول نبود نصب کردم؛هیچ گاه تصور چنین بازتاب ها و درگیرشدن های اقشار مختلف جامعه،حتی آن هایی که  دنبال چیزی به نام گیم نبودند و یا اساسا با گوشی های هوشمند میانه‌ی خوبی نداشتند و از قضای روزگار درگیر هم شدند‌ نداشتم.صادقانه بگویم همان موقع ازcocخوشم نیامد!بنابراین بعد از تنها چند روز تجربه‌ی نصفه و نیمه این بازی هم خود را خیلی سریع در گوشی من پاک شده دید!اگر می بینیم جدای از شبکه ها ی اجتماعی و مسنجر ها دیگرcocبهانه ای شده برای خرید یک گوشی هوشمند،نباید تعجب کنیم.حتما این بازی هم چیزی داشته که در مغز وقلب ما نفوذ کرده.برخی هم مثل من خوش شانس هستند که درگیرش نشدند!اما واقعا موضوع عجیبی است.cocو بهتر است کلی تر بگویم تلفن های هوشمند قشر جدیدی را جامعه‌ی گیمری اضافه کردند.آن هایی که بیشتر کژوال هستند تا هاردکور.درماه از نظر کمیت مثل یک گیمر بازی نمی خریدن اما ممکن است خیلی راحت پول خود را صرف جامعه‌ی ساخته شده در کلش خود کنند.این مسئله ای روان شناختی است که تا این حد یک بازی کژوال وجمع و جور،حداقل نسبت به بازی های AAAو بزرگ کنسولی توانسته این چنین مردم را از هر فرهنگ و سنی درگیر کرده وحتی برای اولین بار مجبور به صرف هزینه کند.خیلی ها هم از این طریق توانستند درآمد کسب کنند.این باورنکردنی است که برای مردمانی چون مردمان ایران زمین یک بازی استراتژی موبایلی آنلاین بخشی از زندگی و کارشان می شود.مثل ماست در کنار چیپس،cocهم زندگی را لذت بخش تر کرده!اما به قیمتی گزاف.یک نگاه که به خودمان می کنیم،دقیق و دقیق تر،شاید متوجه نشویم که واقعا یک معتاد مجازی شده ایم.بماند بحث از شبکه های اجتماعی که خود مفصل تر از مقاله وصحبتی است.بله نیمی و شاید بیشتر ما معتاد شده ایم‌.با این تفاوت که این اعتیاد برای جامعه به ظاهر مخرب نیست و درواقع مهر تایید خود را گرفته!اما از این هم نباید گذشت که بچه های کوچک ما هم درگیر همین اعتیاد مجازی لعنتی شده اند.همه شده ایم.کلش و غیر کلش هم ندارد‌.آثارش مخرب است اما ظاهر شیک وتمیزی دارد!مهندس معتاد!دکتر معتاد!وکیل معتاد!البته cocپایه گذار این اعتیاد عصر ما نبوده اما مطمئنا در گرم کردن کانون این معتادان نقش زیادی داشته است وهر روز هم نقشش در زندگی عملی ما زیاد می شود.این درحالی است که هرروز میلیون ها دلار به جیب شرکت سوپر سل که خیلی شیک در دفتر فنلاند خود ذهن وفکر ما را که درواقع لگام یک انسان هستند،کنترل می کنند ریخته می شود.اما دلیل چیست؟چه چیز باعث این شور و هیجان در ما شده؟چرا افرادی چون جورج یاو تا مرز ورشکستگی تنها سر یک بازی رفته اند؟این گونه مسائل مسلما تنها به cocختم نمی شوند و دامنه ی گسترده تری دارند اما این تنها نگاه مجمل ما به این بازی است.نگاهی از بیرون به بازی.تاثی cocخیلی بیشتر از این هاست.پول های کلان،گیمر های دیوانه شده‌ی جاه طلب،رقابت دیوانه وار،ساخته شدن دنیاهایی با مرزهای تازه در ذهن های مخاطبان این بازی که هیچ خارج شدنی از آن نیست؛این ها خیلی وسیع تر و جالب تر از چیزی از که ما می بینیم.درحقیقت coc دنیایی دیگر برای مردم شده.دنیایی که در آن چند لحظه ای بتوانند از این دنیایشان بیرون بیایند.آن جا دیگر این کالبد جسمانی معنایی ندارد.دنیای مجازی است.همان دنیایی که می توانیم هر چیزی بشویم.هرطور که دلمان می خواهد خود را معرفی کنیم.معیار واقعیت خودمانیم نه چیز دیگری.که البته وقتی به خود بیاییم می بینیم که دنیای مجازیمان هم فرقی با دنیای واقعیمان ندارد.




چنین گفت بتمن(نقد و بررسی بازیBatman arkham knight)
نوشته شده در چهار شنبه 11 شهريور 1394
بازدید : 265
نویسنده : حمیدمحدثی

«سخن آخر»

با این که هر کس می تواند به ظن خود ایرادی از آخرین بتمن راک استدی بگیرد، اما در هر صورت این بازی فوق العاده متشخص و زیباست.خود من از گیم پلی و گرافیکش خیلی راضی بودم و خیلی از ایرادات گرفته شده را حداقل با معیار های خودم که می سنجم وارد نمی بینم.داستان بازی هم حتی با وجود نقاط ضعفی که در متن هم به آن ها اشاره شد واقعا جالب و زیباست.دیگر قرار نیست با بتمن راک استدی ملاقات کنیم که احتمالش زیاد است اما مشخص است که این شرکت در تمام بخش های آرکام نایت خواسته خود را نشان دهد تا گیمر ها بتوانند از محصول نهایی آن ها آن طور که واقعا شایسته‌ی نام بتمن است استفاده کرده و لذت ببرند.درحقیقت آرکام نایت(که من با خود شخصیت آرکام نایت هنوز مشکل دارم!)مشکل آن چنان بزرگی در بخش های متفاوتش ندارد؛بلکه مجم.عه ای از مشکلات کوچک باعث شده بازی کامل کامل نباشد.راک استدی هم با تمام هنر خود توانست جوکر را که هنوز عاشقان زیادی دارد در بازی خود بگنجاند.به هر حال از تلاش آن ها باخبریم و زیاد هم شرکت محبوبمان را سرزنش نمی کنیم!اما توجه کنید که،این آخرین بتمن راک استدی است؛پس زیاد سخت نگیریم!

نمره از9.0/10

منتقد:حمید محدثی




چنین گفت بتمن(نقد و بررسی بازیBatman arkham knight)
نوشته شده در چهار شنبه 11 شهريور 1394
بازدید : 281
نویسنده : حمیدمحدثی

«در دل تاریکی»

حتما می دانید که تفاوت اصلی گیم پلی آرکام نایت با دیگر بتمن ها در بت موبیل است که برای اولین بار اضافه شده است.این وسیلی کاربرد های لذت بخشی دارد وبرای اولین بار می توانید در خیابان ها گاتهام که پنج برابر بزرگ تر شده وانصافا طراحی بسیار بهتری دارد ودیگر حس آن شهر مرده‌ی بازی های قبلی به خصوصorigins را ندارد با بت موبیل نقل مکان کنید. درست است که سازندگان روی استفاده از بت موبیل زیاد تاکید دارند و قابلیت های  مختلفی همچون درگیری های جنگی با سلاح های آتشین ویا کنترل در مواقع نیاز به پاک سازی یک منطقه را در آن قرار داده اند ولی به نظر من این نمی تواند اشتباه بزرگی از آن نوع که برخی منتقدان ذکر کردند و این مورد را مشکل بزرگ بازی خواندند به حساب بیاید،بلکه وسیله ای خوب بوده که در جای خودش کاربرد های زیادی هم دارد.البته این که با بت موبیل باید کشتن هم باشد به نظر من هم جالب نبود چون اساسا همه می دانند که بتمن به دنبال کشت وکشتار نیست.از دیگر مکانیک های اضافه شده در گیری های چند نفره است که برای اولین بار می توانید با کتوومن یا رابین به مبارزه با دشمنان پرداخته و قابلیت ها و انیمیشن های زیبای آن ها را هم در اقلب یک مبارزه‌ی گروهی تجربه کنید.روی هم رفته بخش مبارزات هم بسیار لذت بخش است و باس ها هم طبق معمول حضور دارند که اکثرا هم مثل قبل آسان نابد می شوند و البته این در بازی های قبلی هم دیده می شده.اما تفاوت دیگری هم درآن ها دیده می شود و آن بهره گیری از بت موبیل در برخی در گیری با باس ها است.سایر سیستم ها ووسایل بتمن همچون دید کاراگاهی وی در بازی به قوت خود حضور دارند و این بار هم در کنار خط اصلی بازی ماموریت های جانبی و پازل های رید لری هم حضور دارند و از آن جا که نگارنده به هیچ عنوان از ماموریت جانبی خوشش نمی آید به آن ها نمی پردازیم!بخش مخفی کاری هم همچنان از بخش های زیبایی است که با مجهز کردن بیشتر دشمنان و بهبود هوش مصنوعی آن ها پر چالش تر از همیشه ظاهر شده والبته هنوز هم می توان حس رعب و وحشت را در دشمنان بر انگیخت!نقد ما از نسخه‌یps4بازی است و البته مشکلات ریز گرافیکی و باگی در بازی دیده می شود که البته خیلی هایشان زیاد قابل توجه نیستند.هر چند نسخه‌یpcبازی متاسفانه با مشکلات گرافیکی زیادی رو برو شد که خود سازندگان هم به آن اذعان داشتند.اما در هر صورت هنر راک استدی در پرداخت جلوه های بصری زیبای بازی آن هم با موتور آنریل انجین3 واقعا ستودنی است.شهر بسیار زیباتر و عظیم تر شده است.جزئیات و افکت ها باور پذیر تر شده اند و نور پردازی بازی  بسیار خود نمایی می کند.در هر حال اگر با انصاف باشیم باید بگوییم گرافیک بازی آن طور که حداقل ما مشاهده کردیم واقعا خوب و نسل هشتی است؛حال می ماند نسخه یpcکه از بحث ما کلا خارج است!صدا گذاری و موسیقی بازی هم هم چنان به قوت نسخه های قبلی هستند و کار سازندگان در این بخش هم ستودنی است.صداپیشگی شخصیت ها هم عالی کارشده و طرفداران فقط به صداپیشگی بتمن کمی ایراد گرفته اند که خب آن هم موضوعی کاملا شخصی است.از نظر من بتمن هم خوب صداپیشگی شده است!




چنین گفت بتمن(نقد وبررسی بازی Batman arkham knight)
نوشته شده در چهار شنبه 11 شهريور 1394
بازدید : 385
نویسنده : حمیدمحدثی

«با من بخوان به فریاد»

قبل از بحث در مورد داستان آرکام نایت لازم به ذکر است که متن ما اسپویل های داستانی هم دارد!داستان آرکام نایت چیزی مابین دو قسمت قبلی است. بهتر از تیمارستان،اما نه بهتر از شهر آرکام.سازندگان در راک استدی همیشه اثبات کرده اند که می توانند پارا کلیشه ها فراتر گذاشته و درحد یک مقلد خوانده نشوند.به همین خاطر از مرگ شخصیتی چون جوکر هم ابایی نداشتند.برای پر کردن خلا جوکر آن ها دو آنتا گونیست را درمقابل بتمن قرار داردن.دیگرامن هم هستند،اما صرفا برای کم نشدن ما موریت های جانبی اند.رید لر هم مثل همیشه با چالش هایش که این بار از بتموبیل هم برای حلشان استفاده می شد حضور دارد.دو آنتاگونیست ما اسکر کرو یا همان مترسک(scarecrow)و نماد بازی یعنی آرکام نایت هستند.آرکام‌ نایت با بهتی که پس از مشخص شدن هویتش که همان جیسون تاد یا رابین دوم است،دیگر آن بزرگی قبلی خودش را ندارد.نقطه ضعف بزرگ هم به نظرم پایان کار و عوض شدن نا گهانی عقیده و رای جیسون و آزاد سازی بتمن از دست اسکر کرو است.هر چند با نشان دادن پایان ذهنی بازی و به سبک فیلم های نوآر دیوید فینچر یا خود نولان و چیزی شبیه فیلم خیزش شوالیه‌ی کمی توانست مخاطب را آرام کند.به خصوص این که ما را در پایان آخر بازی مجبور به تئوری پردازی می کند.اما با تمام این ها به نظر ضعف اصلی داستان این نسخه که در بازی های قبلی خیلی کم رنگ تر بود تقلید بیشتر سازندگان از فیلم وکامیک بتمن بود.آن ها داستان کلیشه ای مسمومیت شهر توسط مترسک وهمچنین نوع شکست وی را از آغازبتمن و پایان بازی را به گونه ای نسبی از بتمن خیزش شوالیه وام گرفتند.کارکتر آرکام نایت با آن که دیالوگ های قدرتمندی دارد از کامیک ها می آید و البته به نظرم پایان خوبی ندارد.حداقل پایانش به تشخص چیزی که از راک استدی می شناسیم نیست.با همه ی او صاف پرداخت شخصیتی و روایت داستانی راک استدی بی نظیر است وهیچ گاه مخاطب را کسل نمی کند.نقطه عطف های بزرگی هم در داستان وجود دارد.بدون شک در گیری ذهنی بتمن با جوکر که ناشی از آلودگی وی در نسخه‌ی دوم

بود؛به سبک فیلمی همچون باشگاه مشت زنی فینچر ساخته شده و به واقع در بازی سه آنتاگونیست خلق کرده اما این نظری که جوکر زنده است در بازی کاملا رد شده است و صرفا بتمن باید جوکر ذهن خود را شکست دهد. مورد بعدی هم فاش شدن هویت بتمن است که شاید زیر بنای آن پایان باز به سبک فیلم نولان را تشکیل داده باشد و در واقع آن هم امنیت کسانی است که بروس دوست دارد.در هر صورت سازندگان توانستند با سم های اسکر کرو درواقع دوراهی های ذهنی زیادی برای مخاطب درست کنند اما به نظر من خیلی به سبک کامیک نزدیک شدند و این همان چیزی که ما در نسخه های قبلی و به خصوص شهر آرکام کم تر میدی دیم و فکر می کردیم راک استدی دنیای تار بتمن را قرار است به شیوه‌ی خودش(مثل کاری که نولان)کرد به پایان برسد اما این اتفاق کم تر رخ داد.اما هرچه باشد باید گفت که داستان این نسخه هم در جای خود فوق العاده است.




چنین گفت بتمن(نقد وبررسی بازیBatman arkham knight)
نوشته شده در چهار شنبه 11 شهريور 1394
بازدید : 329
نویسنده : حمیدمحدثی

«چنین گفت بتمن»

سازنده: Rocksteady studios

ناشر:warner bros

سبک:اکشن،ماجرایی

پلتفرم:ps4,xone,pc

«این آخرین بتمن راک استدی است پس زیاد سخت نگیریم!»

اگر اهل سینما باشید بدون شک سه گانه‌ی کریستوفر نولان از سوپر هیروی بزرگ دنیای کامیک،بتمن، را دیده اید.سه گانه‌ ای که نولان درقسمت سومش توانست تصویر ذهنی خودش از دنیای کثیف تبهکاران و سیاهی های زندگی وی به طور کامل برسد.هرچند از نظر من (و البته خیلی از شما ها)نسخه ی دوم این سری فیلم به مراتب قوی تر ومنسجم تر بود؛که البته حضور بدمنی کاریزماتیک هم چون جوکر مسلما مسبب این موفقیت بود.در دنیای گیم هم راک استدی دونسخه از سه گانه ی بتمن را در نسل هفتم و آخری را در نسل هشتم توسعه داد.بازی سومی که با بازخورد های متفاوتی روبرو شد.برخی بی مهری واقعا زیادی کردند، اما درهر صورت این خود گیمر است که با تجربه ی بازی مثل هر بازی دیگری،فارغ از سبک وسیاق پیشبرد گیم پلی و داستان گویی مفهومی و یا جلوه های بصری استاندارد یک بازی ویدئویی خوب یا بد بودن آن را حکم می دهد.




بازدید : 218
نویسنده : حمیدمحدثی

پس بالخره به شب نهایی دوازده بازی برترنسل هفتم رسیدیم!بازی دوم ازکارگردانی است که دیگرتبدیل به نمادگیم شده.بله،استادهیدئوکجیما وبازی به یادماندنی:Metal gear solid4:Guns of patriots

«برهوت رئیس بزرگ»

محال است نسخه ای ازmgsبیایدوخبری ازیک شاهکارنباشد.همان طورکه نسخه ی پنجم هم درحال حاضردرحال دروکردن نمرات کامل حتی ازسخت گیرترین ومعتبرترین سایت هااست.درواقع خودشخص کوجیما هم آن قدربزرگ شده که دیگرتنهااسمش درلیست سازندگان باعث تعطف وتلطف(!)منتقدان نسبت به یک بازی شود!البته این به معنی سطح کیفیت پایین بازی هایش نیست بلکه به معنای جایگاه فوق العاده ی وی دراین صنعت است.نسخه‌ی چهارم هم به غایت ازبهترین های نسل بود.البته بازی منحصرارویPS3عرضه شدوآن قدرکیفیت بالایی داشت که همگان مبهوت آن شدند.داستان که مشخصابه قلم خوداستاداست وهیچ گونه کم کاری درزمینه‌ی روایت وخلق کارکترهای باپتانسیل فوق العاده بالامشاهده نکردیم.کمااین که همیشه یک تم رازگونه وانتقام هم باداستان های استاددرهم آمیخته شده است ودراین بازی هم به حداعلاوجودداشت.گیم پلی بازی هم که بی نظیراست.پرازآزادی عمل.آزادی عملی که درنسخه‌ی پنجم (که هفته‌ی بعدعرضه خواهدشد)به حددیوانه کننده‌ای رسیده است.یعنی ازنظرگیم پلی که همیشه بازی هایmgsدرآن هاسرآمدبود،این بازی هم سرآمددوران خودش بود.گرافیک ومحیط بازی هم که فوق العاده دقیق وباجزئیات بسیارتوسعه داده شدووسعت بازی هم به نوعی باورنکردنی بود.چون که دربازی تقریبابه هرنوع میط متنوع وزیبایی پاگذاشتیم.باس فایت هاهم که نمادبازی هستندبه بهترین شکل حضورداشتندامابه نظرمن بازهم باتمام این هاباس های بازیmgs3:operation snake Eaterزیباتروخاطره انگیزتربود.درهرصورت بازی زیباوخاطره انگیزmgs4ازمعدودبازی هایی بودکه به شخصه نتوانستم ایرادی چشم گیربه بازی بگیرم هرچندحتی اگرتمام دنیاهم ازmgsهاایرادبگیرند‌بازهمmgsخودش است.رخشان وبزرگ وصاحب سبک که هیچ کس نمی تواندعظمت ودرخشندگی اش رانادیده بگیرد.

نمره از:10/10

ارادتمند:حمیدمحدثی




بازدید : 330
نویسنده : حمیدمحدثی

باگذشت زمانی نسبتا طولانی ازآخرین قسمت مقالات دنباله دار برترین های نسل هفتم اینک به آخرین شب رسیدیم.بازی پایانی.درهرصورت بایدپایانی برای این مقاله هم می بود.بازی دوم خیلی خاطره انگیزاست.به خصوص برای شخص نگارنده.یک بازی نقش آفرینی آخرالزمانی پرازدردویاس.Fallout3

«لطفا منتظربمانید...»

فال آوت3بازی عجیبی بود.گیم پلی خشک ومحیطی به ظاهرکسل کننده ویژگی اول وآخرش بود.اماموردقبول فوق العاده‌ی منتقدان شد.اتفاقی که شایدبرای بازی چهارم هم که آبان ماه می آیدرخ دهد.به طورکلی بازی مخاطبان خاص خودرامی طلبد.مخاطبانی باحوصله که توان ساعت هاگشت وگذارتنهابرای یک هدف مشخص درماموریتی راداشته باشند.مخاطبانی بااعصاب فولادین که باموجوداتی دهشتناک ویک سیستم مبارزه‌ی کندوعجیب دست وپنجه نرم کنند.مخاطبانی که اسلحه‌ای به دست بگیرندکه بااین که می دانندقدرت زیادی نداردبازهم جنگ راباهمان اسلحه ادامه بدهندوباهزارزحمت وپیداکردن فشنگ تازه متوجه شوندکه ای دل غافل!اسلحه تعمیرهم لازم دارد.درحقیقت دنیای wastelandبازی به راستی یک خراب آبادوبرهوت است که هرلحظه گیمررابه مبارزه برای بقامی طلبد.هرلحظه چالشی پیش رویش می گذارد.محافظه کاری معمول گیم های این سبک راکنارمی گذارد.دنیایی نشانمان می دهدکه کاملامرده.به دست خودانسان ها.تنهایاس ونامیدی آخرین همراهبشروویروس انسان کش آخرالزمان بازی است.آب.تنهادغدغه‌ی بشری که بازهم انزواپیشه کرده وبه بدویت روی آورده است.رحمی باقی نمانده،انسانیت که دیگریک شوخی است.حرف ازتمدن وcivilizationمسخره است.کسی قرارنیست دست کسی رابگیرد.خیلی هاکه تبدیل به زامبی وغول های عظیم الجثه شده اند؛آن هاکه حسابشان جداست.امادراین میان مامی توانیم بازهم انسان باشیم وبه یکدیگرکمک کنیم.قراراست به دنبال پدری باشیم که کمربه خدمت همین مردم آدم خواربسته.کل خط اصلی بازی به دنبال اومی رویم که البته حقایق این راه پرپیچ وخم هم کم نیست.درواقع دنیای فال آوت که برهوتی بیش نیست وموسیقی اش هم کاملادرعمق وجودگیمرمی نشیندومفاهیمش راتزریق می کند وجه تمایزاین بازی آخرالزمانی شده بادیگرآثارهم سبک.دیالوگ های تک تک افرادکه که هرکدام داستان بی نظیرومحشری دارد.دراین بازی بیشترازداستان داستان گویی است که مارامجذوب قدرت فوق العاده‌ی بتزدامی کند.یک سری ایرادات جزئی هم درگرافیک بازی وجودداردکه البته سال ساخت بازی ووسعت آن خیلی هاراتوجیح می کند.اماهرچقدربه خوبی های fallout3نگاه می کنم می بینم  اوج بی انصافی است که بخواهم ایرادات بی خودی بگیرم.آن هم به خاطراین که هنررافدای گرافیک وگیم پلی کنم.به این دنیای زیباکه به خوبی پلی بک انسان به گذشته رافقط باشنیدن آهنگ هایfrank sinatraیاElvis presleyمی توان درک کردچیزی جزاحسنت نمی توان گفت.

نمره‌ی بازی از:10/10

ارادتمند:حمیدمحدثی




بازدید : 253
نویسنده : حمیدمحدثی

لحظه لحظه به پایان کاراین مقاله نزدیک می شویم ودیگرشایدبه طورکلی حرفی ازنسل به یادماندنی هفتم نزنیم.تنهاسه بازی مانده به پایان.سه بازی آخری که خب برای هرگیمرومنتقدی فرق می کندوالبته ازهمه مهم ترهمه هم قابل احترامند.بازی سوم هم ازراک استاراست! بله دقیقا سه بازی ازاین شرکت فوق العاده دراین لیست جاگرفت.بازی سوم هم ازدوست داشتنی ترین هابود.بهترین بازی باحال وهوای وسترن وکارکتری عالی.بله این شماواین هم بازی سوم:Red dead Redemption

«سفرمن الخلق الی الحق!»

همه چیزدرموردرستگاری سرخ پوست مرده عیان است وحاجتی هم به بیان نیست!یک چرخ زده پنج دقیقه ای دربیابان های زیبای بازی آن هم سواربراسب وباشنیدن یک موسیقی استثنائی شماراعاشق بازی می کند.حالااگردرگیرداستان پرتنش وشیک بازی که البته همچون سریGTAیک نوع بدعت وکارجدیدمحسوب می شدبشویدکه دیگرتوان دل کندن ازآن راندارید!درنقش یک کابوی خسته هستیم که اسیردولتی ظالم شده وقراراست گذشته‌ی خودراجبران کندامامشکلاتش دراین راه تمامی ندارد.بله همان جان مارستون عزیزکه بدون شک ازبهترین کارکترهای تاریخ گیم بوده ومرگ وی ازدردآورترین مرگ های شخصیت های اول به حساب می آید.آن هم مرگی غیرمنتظره وفجیع.باتمام خوبی هاوزیبایی هایRDRباگ هایش حسابی حال همه راگرفت.چیزی که دراکثرکارهای راک استاردیدیم.امابدون شک گیمپلی بازی یکی ازبهترین هااست.پرازجذابیت،تنوع ودرگیری.حتی الآن خیلی هامعتقداندبهترین اسب سواری کل بازی های ویدئویی هنوزبرایRDRاست.تمام آن چه ازیک بازی گانگستری ووسترن می خواهیم این بازی رادارد.جو وسترن که به نظرمن ازداستان وگیم پلی وسترن هم مهم تراست دراین بازی بی نظیراست وبه نظرمن بهترین درنوع خودبه حساب می آید.سنت مینی گیم های متعددراک استارهم دراین بازی هست.ازبازی های متنوع باورق وادواتش(!)بگیریدتابازی های مجازی مثل بلوف باتاس ها!موسیقی هم درالقای حس و جو وسترن بازی نقش به یزایی داشته وهرلحظه اتمسفررامتناسب آن محیط می سازد.مثلاموسیقی درگیری باسارقان وگرفتن جایزه از تحت تعقیب ها زمین تاآسمان باموسیقی هدایت گله‌ی گاوفرق می کند که البته همگی ازنوع وسترن خالص هستند.یخن درموردیکی ازبهترین های دوران گیم رامی خواهم باجملاتی ازجان مارستون تمام کنم:

«گاهی گذشته نمی گذاردجبران کنید.نمی گذاردآب خوشی ازگلویتان پایین برود.نمی گذاردهمه چیزرافراموش کنید.من به گذشته ام باختم.به گناهانم.»

جان مارستون

نمره از9.5:10

ارادتمند:حمیدمحدثی




بازدید : 227
نویسنده : حمیدمحدثی

خب.این هم چهاربازی آخر.یعنی بعدازامشب تنهایک شب دیگربه پایان کارمی ماندکه آن هم جمعه شب آماده می شود.بازی چهارم حماسه ای است دردنیای بازی ها.باپایانی عجیب وتاالبته ناراحت کننده ازمرگ یکی ازمحبوب ترین آنتاگونیست های دنیای بازی ها.بله این شماواین هم بازی چهارم:BatmanArkham city

«مصائب کاراگاه سیاه»

بدون شک بتمن:شهرآرکام یکی ازپرپیچ وخم ترین داستان های تاریخ گیم راداشت.داستانی باکارکترهای فراوان وگره های متعدد.دریک واقعه‌ی بزرگ یک جورهایی

بتمن بایدتقریباباتمام دشمنانش روبرومی شد که گل سرسبدآن هاجوکرمعروف وهمیشگی مابود.جوکری که حتی بعدازمرگش درهمین نسخه دست ازسرمان درBatman:Arkham knightهم برنداشت!ازلحاظ داستانی دیگربیش ازاین درست نیست درموردشاهکارپرازجزئیات پاول دینی بزرگ صحبت کنیم زیرادرکمال   تعجب باوجودتعددکارکترهاوموضوعات بازی همه چیز ازعناصرداستانی وشخصیتی درجای خودقرارگرفته ویک افتتاحیه واختتامیه فوق العاده هم این شاهکارراپلمپ کرده است! گیم پلی بازی هم که یک اکشن ماجرایی مخفی کاری سوم شخص باابداعات فراوان دربدنه همین کلیات که بعدهاسرمشق بازی های سوپرهیرویی وحتی جزآن هادراین زمینه شد.تنوع بی نظیری هم درسلاح هاونوع ازسرراه برداشتن دشمنان چه به صورت مخفی کاری وچه به صورت مبارزات لذت بخش وسریع به گیمراعطاشده بود.گرافیک بازی هم که درنسل هفت بهترین ازنظرمن باموتورآنریل3بود.یعنی سازندگان درراک استدی نبوغ خودرابرای به کارگرفتن هرچه بهترازاین موتوروالبته رفع مشکلات همیشگی اش نشان دادندوحتی می بینیم که باهمین کدنویسی ها دربازی نسل هشتمی خودیعنیBatman:Arkham knightهم توانستندجلوه های ویژه ای به مراتب بهترووسیع ترارائه دهند.درهرصورت بتمن شهرآرکام بهترین بازی سوپرهیروئی نسل هفتم ومسلماازبهترین هادرسبک خودوکل نسل هفتم است که خاطرات تکرارناشدنی زیادی راباآن گذراندیم.

نمره از9.5:10

ازصفحه‌ی مادراینستاگرام هم دیدن کنید:justgame47

ارادتمند:حمیدمحدثی




بازدید : 220
نویسنده : حمیدمحدثی

بله بالاخره به پنج بازی آخررسیدیم.بازی های بزرگ زیادی هم ردکردیم که خب خیلی انتظارمی رفت دراین پنج تای پایانی باشند.بازی پنجم درآخرین سال رسمی نسل هفتم عرضه شدوغوغایی هم برپاکرد.بازی سه تبهکاردوست داشتنی:Grand theft autoV

«ریاست مدینه‌ی فاسقه!!»

GTAVازآن بازی هایی بودکه یک نسل برایش انتظارکشیدند.آخرش هم بازی عرضه شد.چیزی شدسراسرهنر.داستان گویی وروایت عالی والبته نه بی نقص باسه کارکترتبهکاردوست داشتنی.گیم پلی کامل وهیجان انگیز،گرافیک زیبا وکم ایراد،موسیقی متنوع وفوق العاده زیبا ودرنهایت همان هجویه بودن به فرهنگ آمریکایی‌.درهرصورت می خواستیم مدل تبهکاری آن هم به شیوه ی آمریکایی چندوقتی باشیم تاریاست یک مدینه‌ی فاسقه ومبتذله که سراسراختلاف وفساداست راباکنش های بگیریم ودرنهایت درافتضاح خودغوطه ورشویم.زیاداخلاقی نبودولی خیلی اوقات بایدبازبان تلخ وعریان حرف هاراگفت که این بازی دراین زمینه کارش رابه درستی کرد.به شخصه تنهاپایان بازی برایم اذیت کننده بودواینکه راک استاری هااصراربه سه پایان داشتن بازی داشتند.

GTA5درباره‌ی مرز بین دل بستگی ودیوانگی است.درباره ی افراط وتفریط.درباره همه چیز وهیچ چیز.ژورنالیست هازبان وقلمشان همه چیزشان است.با قلمشان میتوانند شمارا مدهوش خود کنند.من هم میتوانم آن چنان سنگین بنویسم که خود هم نتوانم بیانم را درک کنم.اماباهرزبانی بخواهم بگویم باز منظورم آن است کهGTA5عالی است.یک بازی تکمیل.فرم ومحتوای سینمایی دارد والبته کات سین های سینماتیک.گاهی بد است.گاهی آن قدرزشت که حتی معیارهایی که خودبدان پای بنداست زیر پامیگذارد.اما چه قدر خوب است؟؟به نظرمن همیشه خوب است.GTA5شاهکاری است بی بدیل که حالا حالا ها تکرارنمیشود(درنسل۸که تاحالازیادشاهدش نبودیم)وباید خود راک استار واردگودشود وچنین چیزی بسازد.این بازی رابه همه به خصوص باجنبه ترهاتوصیه می کنم.

نمره از9.5:10

ارادتمند:حمیدمحدثی




بازدید : 247
نویسنده : حمیدمحدثی

بازی ششم وسیع ترین بازی نسل هفتم است.یک بازی خوش ساخت ازتادهاواردوتیم رویائی او.مطمئناحدس زده ایدکه منظورم کدام بازی است.بله بازی ششم یکی ازکتیبیه های بزرگان است:Thr Elder ScrollsV:Skyrim

«به عظمت خلقت،به زیبائی بهشت وبه تلخی درد»

اسکایریم ازآن بازی هایی بودکه ساخته شدتاواقعاکاروزندگی وخواب وخوراک راازگیمرجماعت بگیرد.آن قدربازی وسیع بودکه تاسال هاگیم پلی تروتازه داشت وچه بساهنوزهم افرادی هستندکه درگیربازی باشند‌.یک نقش آفرینیHigh fantasyاصل بانژادهای متنوع همچون گرگینه وانسان یاالف وکوتوله والبته حضوراژدهایان عظیم الجثه که فقط یک اژدهازاده که ازقضاکارکتراصلی ماکه هدایتش رابرعهده داریم آن اژدهازاده است می تواندآن هارانابودکند.گیم پلی بازی سراسرشور وعظمت است.درگیری باسلاح های سردوانواع جادو والبته حضوردرمحیطی بی نهایت وسیع وزیباباموجودات افسانه ای خارق العاده اسکایریم رااثری کمیاب معرفی کرد.ازآن طرف موسیقی بی نظیرجرمی سول که هم آرامش می دهدوهم بار حماسی اثررابه دوش می کشدلحظه ای ای مارادربازی تنهانمی گذارد‌.خط اصلی دلستانی بازی رااگربه کناربگذاریم،آن هم داستانی غنی ونمادین ساعت هاگیم پلی درماموریت های فرعی بازی که هریک داستان کوتاه وبلندی دارندنهفته است.حتی یک گردش ساده درمحیط چهارفصل اسکایریم هم خالی ازلطف نیست.اسکایریم البته به علت همین عظمتش درگیرباگ هاوکم کاری های گرافیکی وفیزیکی خشک وبدی هم شدکه البته خیلی هاباپچ های متعددگرافیکی رفع شدند.مدسازی برای اسکایریم هم ازدیگرجذابیتش هایش بودکه خودیک سرگرمی بزرگ دیگر به حساب می آمد.درهرصورت اسکایریم اثرکم نظیری بودکه هماننددیگرساخته های بتزداوتادهاواردمنتقدان راکوروکر کردتابازی ای جزآن رانبینندودوست نداشته باشند.

نمره از9.5:10




بازدید : 463
نویسنده : حمیدمحدثی

بازی هفتم واقعادوست داشتنی است.یکی ازمعدودبازی های سبک شوترکه توانایی فوق العاده ای درداستان سرایی وتبدیل شدن به یک شاهکاررادارد.یکی ازبازی های سری بایوشاک.اماآخرین آن ها:Bioshock:Infinite

«کارد به استخوان رسد!!»

تعلیق چیزی است که لحظه ای دست ازسراین بازی وازسرمخاطب بیچاره برنمی دارد.حتی تاخیلی بعدترازانتشاربازی(وحتی الآن)هم حس وگمان هاپیرامون آن وجوددارد.حتی ماهم دراین تعلیق بودیم که آیابایوشاک بیکران مستحق این رتبه است یابایوشک اولیه؟درهرصورت به این بازی رسیدیم که درآخرین سال رسمی نسل هفت بسیارخوش درخشیدامااوهم قربانی GTA5لعنتی راک استارشد!نمی خواهم ازاین بگویم که شمادرنقش بوکردووییت هستیدوقراراست دختری به نام الیزابت راازشهری درآسمان به نام کلمبیا پیداکنید.ازاین هم نمی خواهم بگویم که کامستاک سیاه وسفیدماکیست،چرابوکرfalse sheperdاست واین حرف ها.این هاهمه جزئیات داستانی بازی است که همه درهاله ای ازابهام قراردارند.این که آیاهمه خواب است؟آیا بوکرداستان ما ازدوگانگی شخصیتی خطرناکی رنج می برد؟سربازوظیفه یاسرباز معتادالکی بچه فروش؟آن هم بچه ای که گوشه ای ازبدنش دردیوارزمان گیرمی کندوبه اوتوانایی های بی نظیری می دهد.قدرت یک فرشته.فرشته ای درلباس آدمیزادکه محافظی همچون Big daddyقسمت اول دارد.درهرصورت بیکران خواسته یا ناخواسته به رگه های جامعه شناختی ومفاهیم دینی هم پیوندمی خورد.البته مفاهیم دینی فقط به یک غسل تعمیدساده که دربازی دیدیم ختم نمی شوند.به هرحال صحبت ازداستان بیکران وتئوری های پیچیده وخطرناک آن ازحوصله ی همه خارج است وحیف که الآن خیلی دیراست که بخواهیم ازآن هامقاله ای بس حجیم ولطیف(!)تهیه کنیم.پایان بازی هم ازآن پایان های پرحرف وحدیثی بود که واقعا آدم رامدتی دراغما می برد!نکته ی دیگراین که داستان این باری باآن که پیچیدگی فرمی والا وسینماتیکی دارداما ازنظرمحتوایی هم حرف هایش بسیارزیادوصدالبته محکم است.ازنظرسایربخش هاهم جزایراداتی کوچک هرکدام شاهکاری به حساب می آیند.ازگیم پلی پرمختوا وپرمغزشوترهیجان انگیزش بگیرید تاگرافیک زیبا وچشم نوازی که به نظربعدازBatman:Arkham cityبهترین بازی نسل هفت است که برپایه ی موتورآنریل انجین3تهیه شده.درهرصورت بایوشاک بیکران وبه طورکلی سری بایوشک ازبهترین هادرزمینه داستان گویی وشخصیت پردازی وصدالبته نسل هفتم کنسول های ویدئویی هستند.

نمره جاست گیم از9.5:10

«ازپیج ما دراینستاگرام هم دیدن کنید:justgame47»

ارادتمندشما:حمیدمحدثی




بازدید : 140
نویسنده : حمیدمحدثی

عنوان بعدی ازنظرمابهترین بازی انحصاری پلتفرمPS3هم هست.بله!یک بازی دیگرازسازنده ی رویایی این روز های سونی یعنی ناتی داگ.مسلماحدس زده ایدکه جای یک آنچارتدحسابی خالی است که این طور هم هست.این شماواین هم بازی هشتم ازنگاه جاست گیم:Uncharted2:among thieves

«گمگشته درهیمالیا»

قبل ازملاقات دوباره بانیتن دریک دراین بازی سیرعجیبی با وی درآمازون داشتیم.این بارقراربودازجنگل های سرسبزآمازون به کوه های یخی ومحیط پرازبادوبوران هیمالیا قدم بگذاریم.درست است که هرسه نسخه ی این بازی عالی بودنداماهمان زمان هم قسمت دوم بیشترازباقی قسمت هاموردقبول منتقدان وطرفداران بود.حال آن که درنسخه ی سوم رفتیم به بیابان های ربع الخالی عربستان!خلاصه که سری آنچارتدبابهره گیری ازعناصرسری فیلم های ایندیاناجونزوماجراجویی های لاراکرافت وشخصیت وی به عنوان یکی ازنمادهای سونی خیلی زودخودرامطرح کرد.اماشخصیت پردازی قدرتمندناتی داگ درپرداخت موشکافانه ی زندگی یک دزددوست داشتنی وروابط وی بااطرافیانش رااگرکناری بگذاریم مطمئنانبایدگرافیک خارق العاده ی بازی راهم ازیادببریم.سازندگان هرمکانی راکه نیتن درآن پاگذاشت به شکلی باورنکردنی زیباوچشم نوازدرست کردند.گرافیکی که این روزها بادیدن تصاویر بازیuncharted4دیگربه آن بایدبخندیم!درهرحال هنوزکه هنوزه گرافیک نسخه های نسل هفتمی زبانزداست.این جاقرارهم نیست که تمام نسخه های بازی راموردبررسی قراردهیم امادریک نگاه کلی روی هم رفته قسمت دوم ازداستان پردازی،دقت وهیجان بیشتری برخوردار است.گیم پلی بازی هم که بدون شک نفس گیروجذاب است.ازطرفی معماهای به کاررفته دربازی منطق موجود دراین سبک وگنجینه یابی رابیشتربرایمان تصدیق می کند.یعنی درزمینه ی گیم‌پلی هم بازی درکل خوب(نه شاهکار)است.چه دربخش شوتریاچه دربخش پلتفرمینگ وماجرایی.درکل نمی شدازبهترین های نسل هفتم گفت اماحرفی ازسری آنچارتدنزد.بازی ای که نسخه ی چهارمش تابه حال هوش ازسرمابردهوبیش ازپیش عاشق خودکرده است.

نمرا جاست گیم از9.5:10




بازدید : 223
نویسنده : حمیدمحدثی

بازی نهم ازآن بازی هایی است که شخص نگارنده دلبستگی فوق العاده ای برای آن داردوالبته به محض شنیدن خبرساخت نسخه ی دوم آن تاحدمرگ ذوق زده شد!آره خودمومی گم!این شماواین هم بازی نهم:Dishonored

«ضیافت بالماسکه درحمام خون»

سکوت،تاریکی،سرافکندگی همراه همیشگی اوست کوروو آتانو محافظ وهمراه قدیمی ملکه ناگاه میشودقاتل کسی که همواره «فقط»به اواعتمادداشت.نامه ی مرموزملکه راباز می کنیم.you cant save her.پس قراراست امیلی دخترملکه دزدیده شودکه این هم می شود.جرقه ی بازی زده میشود.کورووبرای رفع سرافکندگی خودش امیلی رابه هرزحمت بیابد.آن هم همچون سرگشتگانی در‌شهرطاعون زده ی دانوال.شهری ماتم زده همچون city17هف لایف ویاتمام مکان هایfallout3.شهری که درآن فقراتاحدی توانایی بالارفتن دارند.اگریک سرمو بالاتربیایندTallboyهاازآن هاباتیرهای آتشین پذیرایی می کنند.اعتراف می کنم باتجربه ی این بازی جزومعدوددفعات دربازی های ویدئویی دلم به دردآمد.واین هنرarkaneبودکه بایک داستان کلیشه ای چنین تجربه ای خلق کرد.هرچندموتوربازی آنریل بود ومشکلات آنریل هم خوب تمامی نداشت ولی سازندگان به خوبی توانسته بودنددنیای غم انگیز وماتی رادرکنارفضاهای اغنیای دانوال که برخلاف رنگ سردپرازرنگ گرم بودندخلق کنند.گیم پلی دیس آنردکه مسلمابهترین درنوع خودش است.توانایی هایی که بازبان های رمزی وسرچشمه گرفته ازنیروهای ماوراالطبیعه ی شخصی به نام out siderکه درجای جای بازی موجب وحشت سربازان وساکنین شهراست کورووراقدرتمندترومخفی ترمی ساخت.چون اساساسبک بازی اکشن مخفی کاری اول شخص است وغایت ماهم دربازی عدم کشتن است؛نه کشتن.انواع واقسام راه هاهم برای مرگ دشمنان وجوددارد.چه تصادفی جلوه کندچه عمدی.موسیقی هم که شاهکاراست.خصوصا موسیقی ابتدایی وآخری که از دنیل لایت است والبته موسیقی ای که باساموئل درقایقش می شنویم.جدای ازاین هااین بازی حس غریبی دارد.حسی که بازی های معدودی به ما می دهند.بازی هایی مثل fallout.ازهمین حالاانتظاربرای نسخه ی دوم بازی بارای نسل هشت بسیاردشوار است.یکی ازبه ترین های نسل هفت.

نمره جاست گیم از9.5:10

ارادتمندشما:حمیدمحدثی

«ازپیج مادراینستاگرام دیدن فرمایید:justgame47»

 




بازدید : 175
نویسنده : حمیدمحدثی

بازی دهم یک بازی انحصاری است.بازی ای که خیلی ازعمرش نمی گذردوجلوه های بصری خیره کننده ی آن ازمشخصات همیشگی سازنده ی بازی است.سازنده ای که حقیرباوجودتجربه بازی های قدرتمندش درنسل هفت هنوزباکراش هایش بیشترحال می کند.بله این شما واین هم بازی دهم:The last of us

«داستان نجات زمین»

راستش رابخواهیدهنوزباآن کارآخری‌جوئل درپایان بازی آخرین ماکنارنیامده ام!تعریف وتمجیدازاین بازی بیهودگی محض است.همان موقع که منتشرشدحسابی مارادرکف خودبردوانواع صفات زیبارانصیب خودکرد.اماامان ازGtaVکه درvgxبازی رامغلوب کرد.درهرصورت آخرین مابهترین بازی ای بودکه می توانست حال وهوای آخرالزمان رابه مامنتقل کند.چیزی مثل حس وحال فیلمRoadبابازی ویگومورتنسن عزیز.تنش وترس مسلماچیزی بودکه مشخصه ی یک بازی آخرالزمانی است وچه بساآخرین مادراین زمینه پارافراترازحدهم گذاشت.آن قدردراین بازی دچاراسترس وکشمکش درونی شدیم که چشم خیلی ازماهارابه روی اندک مشکلات بازی بست که آن هم به دلیل این جمله ی معروف«هیچ چیزدردنیا بی عیب نیست»بود.اگرچه گیم اسپات درحق بازی جفایی بس ناجوان مردانه کرد!خلاصه که صحبت ازاین بازی وتعریف ازآن تمامی ندارد.قصدماهم نقدوبررسی این عنوان نیست.عنوانی که نه تنها طرفداران سونی راسرذوق آوردبلکه خیلی ازمایکرویی هاهم لب به تعریف وتمجیدبازی گشودند.خلاصه که حتی اگرمن وامثال من هم ازپایان بازی یاهوش مصنوعی الی ناراضی باشندthe last of usیاآخرین ماآن قدردرتمام زمینه ها،ازداستان غنی ودردآورش باشخصیت های چندلایه وخوب پرداخت شده بگیریدتاگیم پلی هیجا آوروزیبایش وجلوه های بصری کهکشانی وموسیقی استثنایی عالی است چبه حق ازبهترین های برندپلی استیشن وبه خصوصPS3.

نمره جاست گیم از9.5:10




بازسازی یک اثرنام آشنا
نوشته شده در چهار شنبه 21 مرداد 1394
بازدید : 213
نویسنده : حمیدمحدثی

مطلع شدیم که کپکام ضمن تشکرازهواداران برای درخواست زیادبازسازی Resident Evil2تایبدکردکه این بازی فوق العاده سبک وحشت وبقاباگرافیک بهینه تربازسازی خواهدشد.




بازدید : 262
نویسنده : حمیدمحدثی

بازی یازدهم ازنظرمایکی ازدوست داشتنی ترین بازی هایی است که تنها باسه کارکترتوانست گیمرهایی راکه حتی نزدیک سبک پازل نمی شدندبه خودجذب کند.بله،این شماواین هم بازی یازدهم ازنظرجاست گیم:PORTAL2

«خوش می روی بربام ما!»

پورتال دوبه غایت یکی ازهنری ترین بازی های نسل هفتم است.درآن نه ازکارکترهای باجذبه وقدرتمندویارنگ پردازی های سنگین حاوی رنگ های سردوگرم خبری است نه گیم پلی خونین وNPCهای باهوش مصنوعی فرازمینی.درحقیقت ولو(valve)هنرمنداست.گاهیHalf lifeمی سازد.گاهی پورتال.درهرصورت می تواندخودرانشان دهد.درهرسبکی وهرقاب تصویری.پورتال هم یک بازی باتم ساده وگیم پلی سبک معمایی یابه قول غربی ها پازل است.سه کارکتروداستان گویی کاری بدیع وعجیب است توسط هرسازنده ای باشد.تازه یکی ازهمین کارکترهاخانمی است که خودتان هدایت می کنیدوازاول تاآخرصامت است.وتلی سایدکیک یادوست همیشگی شمادربازی است.رباتی گردوتپل وبسیارشوخ طبع که بالهجه ی غلیظ انگلیسی هم صحبت می کند.گلاداس هم درواقع آنتاگونیست بازی است که درقالب یک هوش مصنوعی باصدای مؤنث خودرامی نمایاند.چیزی که کم دربازی هاوفیلم هاندیده ایم.کل کارشمادربازی حل معماهایی است که گلاداس برایتان درست می کند.همین وتمام!یک تفنگ تشکیل پورتال ودروازه هم داریم که درهرصورت ازالزامات حل معماهاست.اگردربازی ای باکشتن یک غول یاباس حس فتح قله ی اورست به آدم دست می دهد(که قطعامنظورم بازی ای چون دارک سولزبود!)درپورتال باحل یک معمادوست داریدکل یک محل راشیرینی بدهید!به دورازشوخی روزی یکی ازدوستان به من گفت که واقعاچرااین بازی راانجام می دهی.واقعاعذاب آورنیست؟البته گاهی عذاب هم داشت.دقیقا مثل دارک سولزهاولی هرشکست دراین گونه بازی آدم راجسورترمی کند.من به آن دوستم گفتم که وقتی یک معمای این بازی راحل می کنم لذت واقعاوصف ناپذیری به من می دهد.چیزی شبیه پیروزی یاحل یک سوال کنکور!هرچنداون دوستمون نتونست بااین بازی ارتباط برقرارکندولی چیزی که برای من اهمیت داردهمین چالش هایی است بازی هابرایمان می سازند.احساسی همچون احساس زندگی.پورتال هم همین رامی گوید.ظاهرساده وتیره وماتی دارداماآن قدرخوب هنررانشان می دهدکه برایتان اصلامهم نیست که رپچر(Rapture)که دنیای اصلی بازی است چقدرازcity17هف لایف یاپاریسAssassins creed:unityویا لندن ویکتوریایی the orderیالوس سانتوسGTA5کوچکتروبی رنگ ولعاب تراست.فکرکنم شماهم دیریازودمثل من انتظاراتتان ازبازی عوض شود.دیگرفقط به سکس یاماشین سواری وآدمکش GTA5فکرنکیم.درعوض درعناصرداستانی آن بگردیم وتفاوت های تفکرآن هاباخودمان رادرک کنیم.به سراغ codصرفا برای کشت وکشتارنرویم واصلاهم به این فکرنکیم که آیاواقعا داریم بازی می کنیم یادرواقعیت وذهن خودتبدیل به ماشین کشتارجمعی شدیم.گرافیک دیگربه چشممان نیاید.به سراغps4برویم برای گرافیکthe orderیااکس بکس وان برای گرافیک Ryse.درهرصورت شاهکاری چون پورتال علی رغم مشکلاتش بایددراین لیست می بود.

 

نمره جاست گیم از:9.0/10




بازدید : 244
نویسنده : حمیدمحدثی

 

حالاکه تقریبادوسال ازپایان نسل هفتم بازی های رایانه ای وکنسول های خاطره انگیزی چونx360وps3به صورت رسمی می گذرد‌شایدکمی دیرباشدکه حرفی ازبهترین های نسل هفتم بزنیم اماخوب هربحثی جذابیت های خاص خودش راهم داردواین موردهم بحث کم جذابیتی نیست!بازی دوازدهم بازی ای است که درهمان سال های آغازین نسل هفتم رکوردشکنی کردوبیشترین نمره کامل هارادروکرد.هرچندیکی ازهم نام های آن رکوردخوداوراهم شکست.این شماواین هم بازی زیبای نسل هفتی:Grand theft autoIV

«فاسدان دردمشترک!!!»

نیکوبلیک کارکتری که خیلی زودتوانست دردل گیمرهایی جابازکندکه پیش ازآن کارکترکاریزماتیک وخلافکار(!)کم ندیده بودند.اول بازی باورودنیکوباخودمی گوئیم آیابازهم قراراست شهرراتسخیرکنیم؟آن هم به روش های معمول وناباورانه؟این ازهنرراک استاربه دوراست!این گونه هم شدومافیابازی روسی-آمریکای بازی بدبه دل همه نشست ومنتقدانی راواداربه ده های متوالی کردکه تاآن روزچنین چیزی برایشان دون شان یک منتقدبود!دربازی gta4شهرداستان گوست.کم نیستندبازی های که درآن هاقراراست شهربرایمان داستان بگوید.شهرgta4هویت مستقلی مجزای ازآدم هایش ندارد.آدم های شهریکدست نیستند.ملیت های مختلف که فقط شیوه ی شهرآشوبی رادرپیش گرفته اند.درعین حال درهرلحظه بازی هجویه ای است به فرهنگ آمریکایی همان چیزی کهgta5به عنوان یک رسالت هنری سری سرقت بزرگ باآن که کارش سخت تربودبه بهترین شکل انجام داد.ازطرفی این بازی بلوغی بوددرسری سرقت بزرگ وکل تربگوییم بازی های سندباکس وجهان باز.بهترین نوع جزئیات گیم پلی چه درتیراندازی چه درگشت وگذاردراینترنت وجهان بازی  دراین بازی نمایان است.بازی نسبت به سایرین سخت ترهم بودباآن که کلی ازویژگی هایی که البته می توانست بازی راساده ترکندداشت امادرهرصورت بازی کم چالش ندارد.اماماشین سواری بازی الحق والانصاف افتضاح محض است!همان تعبیرهمیشگی رابایدبگوییم.ماشین هاحال وهوای قایق سواری رامی دهند!انگاردرجایی ماشین میرانیم که هیچ گونه هندلینگ و جو معناندارد!انگارنیوتونی معناندارد!وضعیت موتورهاکمی بهتراست.باگ هم که خوب باتوجه به سال ساخت بازی ونزدیکی به نسل ششم دورازانتظارنیست وگرافیک پوشالی باچهره هایی که شبیه معتادان طراحی شده انددربازی دیدیم که خوب انصاف نمی گذاردآن رازیادیادآوری کنیم.هرچه می خواهدباشد!حتی اگراحساسی شدن منتقدان یاسیاسی بودن بگوییم بازهم gta4مستحق نمره های بالابود.حالاکاری بانمره های کامل ندارم که خوب این موردهم دلایل خاص خودرادارد؛امافعلابرای جاست گیم این بازی رتبه ی دوازدهم رادارد!!!

 

نمره جاست گیم از:9.0/10




بهترین های نمایشگاه گیمزکام اعلام شد.
نوشته شده در دو شنبه 19 مرداد 1394
بازدید : 218
نویسنده : حمیدمحدثی

دوستان شرمنده امروزنتونستم قسمت اول مقاله ی بازی های برترنسل هفتم روآماده کنم چون پام ضرب دید ولی قول می دم ازفردامقاله رو روی سایت قراربدم.بهترین بازی های نمایشگاه gamescomهم انتخاب شد(ازنظرداوران).هرچندمن باهاشون زیادحال نکردم!

جایزه بهترین بازی گیمزکام: Star Wars Battlefront

 

جایزه پرطرفدارترین بازی: Star Wars Battlefront

 

جایزه بهترین بازی کنسولStar Wars Battlefront :Play Station 4

 

جایزه بهترین بازی کنسول Metal Gear Solid V: The Phantom Pain :Xbox One

 

جایزه بهترین بازی کنسول Super Mario Maker :WiiU

 

جایزه بهترین بازی سبک نقش آفرینی: Dark Souls 3

 

جایزه بهترین بازی سبک ریسینگ: Forza Motorsport 6

 

جایزه بهترین بازی سبک اکشن: Metal Gear Solid V: The Phantom Pain

 

جایزه بهترین بازی سبک شبیه سازی: Forza Motorsport 6

 

جایزه بهترین بازی سبک ورزشی: PES 2016

 

جایزه بهترین بازی سبک خانوادگی: LEGO Dimensions

 

جایزه بهترین بازی سبک استراتژیک: Unravel

 

جایزه بهترین بازی Star Wars Battlefront :PC

 

جایزه بهترین بازی موبایل: The Legend of Zelda: Tri Force Heroes

 

جایزه بهترین بازی سبک اجتمایی، کژوال و آنلاین: Super Mario Maker

 

جایزه بهترین بازی آنلاین چندنفره: Star Wars Battlefront

 

جایزه بهترین سخت‌افزار: HTC Vive

 

جایزه بهترین بازی مستقل: Cuphead




دوازده بازی برترنسل هفتم ازدیدگاه جاست گیم
نوشته شده در یک شنبه 18 مرداد 1394
بازدید : 254
نویسنده : حمیدمحدثی

دوستان سلام.اگرخدابخوادقراره ازفرداامشب معرفی چندبازی اول نسل هفتم بازی های رایانه ای که به حق لحظات فوق العاده ای روبرامون رقم زدن معرفی کنیم.انشائالله تاهفته ی بعدنقدبازی Batman:Arkham knightروهم آماده می کنم.به پیج اینستاگرام ماهم،justgame47سربزنید.عکس بازی های برتراون جاقرارداده می شود.ارادتمندشما.حمیدمحدثی




یک صحبت
نوشته شده در شنبه 17 مرداد 1394
بازدید : 278
نویسنده : حمیدمحدثی

دوستان سلام.من حمیدمحدثی ادمین این وبلاگ هستم.اگروقت داشته باشم هرروزوبلاگ آپدیت میشه.من دوست دارم که تبادل لینک هم داشته باشیم.تشکرازدوستان.پیج اینستاگرام ماهم فالو کنیدخوشحال میشم:justgame47




بررسی فصل پنجم سریالthe walking dead
نوشته شده در شنبه 17 مرداد 1394
بازدید : 286
نویسنده : حمیدمحدثی

«به پشت سرنگاه نکن...»

 

فصل ششم twdازهمین حالاباتریلرهیجان انگیزی که درکامیک کن دیدیم شروع شده است.حدس هاوابهامات زیادی پیرامون گروه گرگ هاوحمله ی احتمالی آن هابه الکساندریاکه رهبریت آن به دست ریک،که خودنمی دانیم تبدیل به نمادشرشده یانه وجوددارد.شایدکارکترمورگان به عنوان نمادخیردربرابرریک قراربگیرد.طبق آن چه که درکامیک دیده وخوانده ایم شخصیت دوست داشتنی گلن قاعدتابایدبمیرد.دریل هم که زمزمه های مرگش بودانتخاب دیگری است برای یک مرگ حماسی ونه یک مرگ احمقانه ومتوسط به سبک بث،حتی باوجودمحبوبیت فراوانش.شایدیکی ازدلایل این موضوع هم آن باشدکه همجنسبازبودن دریل درکامیک،درسریال به هردلیلی حذف شده است.نبابدفراموش کنیم کهtwdراخیلی هابرای نشان دادن روابط وکشمکش های فرافردی انسان های یک جامعه ی انسانی واقع دربحران به زیباترین شکل ممکن،مشاهده می کنندکه البته دراین سیزن چندان شاهدش نبودیم وبیشترمحدودمی شدبه درگیری های درونی افراد.درهرصورت امیدوارم که پایه های تغییراتی که سازندگان دراواخراین فصل پنجم پی ریزی کردنددرفصل ششم مستحکم تروقرص تربشود

 

 

نمره از7.0:10

 

 

 

نویسنده:حمیدمحدثی

 

 

 

«لطفاازپیج ما دراینستاگرام دیدن فرمائید:just game47»




بررسی فصل پنجم سریالthe walking dead
نوشته شده در شنبه 17 مرداد 1394
بازدید : 264
نویسنده : حمیدمحدثی

«پدر،پسروروح القدس»

 

همین ابتدابه شما می گویم.اگرروراست باشیم،این فصل هیچ چیزجدیدی نسبت به قبل ندارد.یعنی امیدوارم این سریال آن آهنگ یکنواخت روتین فصل های قبل رانداشته باشد.اپیزوداول فوق العاده شروع می شود.یعنی همه ی آن چیزی است که مامی خواهیم.کارکترهایی که به موقع می رسند،ایستگاه سلاخی انسان به سبک داعش!دسته ای ازواکرهای گرسنه والبته ریک دیوانه!بعدازآن که گروه ازترمینوس نجات می یابد،همان تلاش برای بقای متداول هرفصل رامی بینیم.تااین که گرت،بدمن اصلی این فصل بازمی گردد.گرت که همان بدمن یاآدم بداین سیزن است به نظرم فوق العاده پوشالی وضعیف بود.دیالوگ هایی که اکثربدمن هامی گویند وآن گاه به افق خیره می شوندچیزعجیبی نه برایtwd،ونه برای فیلم وسریال بازان نیست.زودمی آیدوخیلی زودوناپایدارهم می رود مثل فرماندرهم یک پیشینه ی خوب ازشکافتن شخصیت وی درکارنیست که کمی اوراجالب کند.ضدحال بزرگی هم که باخوردن گوشت گندیده ی باب(به گفته ی خودباب!)می خورداورابیشترتبدیل به یک شوخی می کندتایک بدمن جدی.هشت اپیزودابتدایی به غیرازاپیزوداول به نظرم‌واقعاضعیفند.اصلایکدست نیستند.یعنی همان مشکل همیشگیtwd.فرازوفرودداستانی.یک جوردستپاچگی عجیب وبی داستانی هم دراین8اپیزوداول موج می زند.موضوع بیمارستان هم که واقعاحالمون روبدکرد!اصلانیازی به آن موشکافی مخاطب گول زن شخصیت های نخ نمای بیمارستان نبود.مرگ بث هم دقیقامثل گرت بسیارعجولانه واحمقانه بو وتمام پتانسیل های این شخصیت راازبین بردند.البته ازحق نگذریم درزمینه ی شخصیت هاکارهایی شده بود.کارول قدرتمندتروباورپذیرترشدوتایریس هم عنصرمتضادی شده بوددرمیان یک گروه خشن که به ندای قلب واحساسات درونی خودهم اهمیت می داد.به همین سبب ازنظرحقیردردناک ترین مرگ این فصل مربوط به تایریس است.شخصیت گابریل هم شخصیت جالبی نبودوحالانمی دان دقیقا منظورازحضوروی توجه به معنویات بودیاچیزی دیگرکه درهرصورت این شخصیت هم اصلاخوب ظاهرنشد.شخصیت نوآه هم که همان حکایت کفگیراست وته دیگ!شخصیتی که مطمئنا دیریازودمی مرد.بعدازورودبه الکساندریاباراکشن سریال کم می شودولی ازآن طرف بحران اعتمادیابی اعتمادی ریک به دیاناواعضای الکساندریاوبه علاوه اعتمادفراوان اعضای گروه به شخص ریک به عنوان رهبرگروه نوعی تعلیق رادرسریال به وجودمی آورد.امامطمئنانقطه ی عطف این فصل حضورگروه گرگ هاست که گروه عجیب وسرسختی هستند؛حداقل درکامیک!آن چه درسریال دیدیم تنش زابودامابرخوردمورگان باآن هاکمی مرااذیت کرد.به خصوص این که وولف های پرهیبت تله گذارماراباچندضربه چوب نفله کرد!نمردن یکی ازکارکترهای دریل یاآرون هم حرکت جالب دیگری بودکه معاملات ماراهم کمی عوض کرد.اما اپیزودآخرسریال که خیلی ازآن انتظاردرگیری وخلاصه جنگ داشتیم،اغلب مارامتعجب کرد.چون فکرمی کردیم این قسمت هم مثل دیگرقسمت های آخرسایرفصل هاروی همان نوارتکرارقراربگیردکه نشدودرکل کارجسورانه وجالبی بود




بررسی فصل پنجم سریالthe walking dead
نوشته شده در شنبه 17 مرداد 1394
بازدید : 258
نویسنده : حمیدمحدثی

«خدامارامی بخشد...»

 

من تاقبل از سریال the walking dead(که زین پس به اختصارtwdمی گوییم)،سریال آمریکایی ندیدمحتی باوجودتعریف وتمجیدهای برخی ازدوستان ازسریال های پرطرفدارخارجی که گل سرسبدآن هاgame of thronsبودهیچ گاه سراغ آن ها نرفتم.تااین که باتجربه ی مجموعه بازی هایtwdازشرکت تل تیلزبدم نیامدسراغ سریال هم بروم!آن قدراین سریال وکارکترهای متعددش به دل من نشستندکه حتی به سراغ کامیک های این نامتجاری هم رفتم.به واقع هنررابرات کرکمن درپرداخت کارکترهاوخلق شخصیت هایی کاریزماتیکی همچون ریک گرایمزودریل ستودنی است.حتی کارکترهای فرعی هم دلنشین ساخته شده اندوتامی خواهید به خیلی ازآن هاعادت کنید،می بینیدکه ای دل غافل.آن هافقط چنداپیزودمهمان ماخواهندبود!بعدازآن که رابرت کرکمن مرگ کارکتردریل رادرفصل پنجم مطرح کردوموردانتقادبسیاری ازطرفداران قرارگرفت وحتی کل سریال تهدیدبه تحریم ازسوی تماشاچیان شد،نگرانی هاهم افزایش یافت.البته طرفداران تقریبابامرگ تمامی کارکترهامشکل داشتندوکرکمن هم برای آن که نشان دهدازطرف طرفداران محدودنشده به مقابله ی مثل شدیدپرداخت.البته مدت هاست فصل پنجم تمام شده ومشکلی هم برای دریل پیش نیامده امامی خواهیم درکل یک بررسی کوتاه ازفصل پنجم داشته باشیم.باماهمراه باشید.




صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد